گاهی سخن ...

گاه گفت های ما ...

گاهی سخن ...

گاه گفت های ما ...

24 ...

بیست و چهار ...


عدد مورد علاقه من ... گرچه زمین بیست و سه ساعت و پنجاه و شش دقیقه و چهار ثانیه طول میکشه تا یه دور دور خودش بچرخه ... ولی تا حالا یه قرن برام گذشته ... !!!


جات خالیه ... همین !

23 ...

نمیدونم چرا ایندفعه نوشتن ... اینقدر زور زدن میخواد ...


به قول خودت : دچار بی واژگی شدم ...

22 ...

یکی گفت : اگه بفهمم عاشق نیستی ، دیگه بر نمیگردم که دوباره احساست زنده نشه ...


یکی، چند ماه قبل گفته بود : نگران افتادن اون "نگین" نباش ... اگه آدم فهمیده ای باشه به این راحتی نمیذاره بره !




حالا نه اینکه من نگران افتادن نگین باشم یا عاشق باشم یا نباشم یا هرچی ...


فقط داشتم فکر میکردم بعضی وقتا آدما، توی شرایط مختلف حرفای مختلف میزنن، اگه یه چیزی برای یکی دیگه باشه یه نظر میدن بعد برا خودشون که پیش میاد مخالفش رو میگن ! و کلا آدم نمیدونه باید روی کدوم حرفشون حساب کنه !


همین ... !!

21 ...

مضرب سوم هفت ... کامل شدن سوم دسته هفت تایی چوب خط هام ...


اینا همه باید نشونه های خوبی باشه ، ولی نمیدونم چرا بدن من رو بدجوری میلرزونه ...

20 ...

گلرنگ می پاشد به وجودم انگار رنگ تو ...


اینجا در سیاه سفید دنیای بی رنگ من ...


گلرنگ تو هم خاکستری است ...